اقتصاد در دو دقیقه!
قسمت نوزدهم
دست نامرئی
در قرن هجدهم، اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی، آدام اسمیت، این جمله مشهور را نوشت: «ما شام شب خود را از خیرخواهی قصاب، کافهچی یا نانوا توقع نداریم؛ ما این را از علاقه آنها به سود خود توقع داریم.» اگر من گرسنه باشم، قصاب به من گوشت میدهد و با خرید آن، در واقع من هزینه زندگی او را پرداخت میکنم. تمثیل «دست پنهان» آدام اسمیت، استعارهای برای نشان دادن این موضوع است که بازارهای آزاد به سرعت نیازهای فرد را برآورده میکنند. احتیاجی به یک سازمان هماهنگکننده نیست که به قصاب دستور دهد گوشت را در نقطه خاصی به بقیه بدهد یا به افراد گرسنه نشان دهد کجا باید برای دریافت شام خود صف ببندند. عرضه توسط قیمت با تقاضا برابر میشود، طوریکه هر کس که قصد خرید چیزی را به بهای آن دارد، میتواند آن را بخرد. در نتیجه، یکی از اصول اساسی اقتصاد این است که تلاش افراد برای تامین سود شخصی خود منجر به آشوب نمیشود، بلکه در عوض به نفع جامعه تمام خواهد شد. خیلی از نظریات عمیق اقتصادی به این مسئله ارتباط پیدا میکند که دست پنهان چطور عمل میکند و در چه شرایطی ممکن است دچار اشکال شود.
«آدام اسمیت»
میتوانید قسمت قبل را از اینجا و قسمت بعد را از اینجا دنبال کنید.
| نویسنده: بنیامین رضایی |